روایتی از قصهی قدیمی «یه سر و دو گوش» كه برای ترساندن كودكان از آن استفاده میشد.
داستان اصلی روایت از زمانی شروع میشه كه گلمحمد تصمیم میگیره در شب به حموم بره. گلمحمد وارد حموم میشه و شروع به درآوردن لباسهاش میكنه كه صدایی میشنوه. اول فكر میكنه كه یكی از مردم آبادیه ...