• 4 قطعه
  • 58 دقیقه
  • اسكندر و پیرمرد

    اسكندر مقدونی، پادشاه دوران باستان یونان و مقدونیه، كم‌كم پا به سن می‌گذاشت و از اینكه می‌دید دیگر مانند دوران جوانی، توان و زور بازو ندارد، بسیار ناراحت بود... .

    اطلاعات تکمیلی

    • نوع متن: تلخیص‌شده
    • ترجمه / اقتباس شنیداری: محمدحسین كیانپور
    • قالب كتاب گویا: روایی
    • تهیه كننده برنامه/نمایش رادیویی: شهلا نیساری
    • سردبیر رادیویی: محمدحسین كیانپور
    • تهیه كننده كتاب گویا: فاطمه منشی پور
    • دبیر سرویس: سارا عشقی نیا
    • رده سنی: عمومی
    • صدابردار: سیمین مشیریان
    • راوی: محمدرضا سرشار
    • شماره جلد كتاب: 91
    • كلید واژه: آب حیات,اسكندر مقدونی,پند دادن,پیرمرد,حكومت كردن,ستمكار,سرزمین ظلمات,كشورگشایی,یونان
    • نام سریالی(نام طرح مشترك): قصه_ظهر_جمعه
    • منبع: رادیو ایران
    • نوع مرجع (نمایشنامه-نمایش رادیویی - برنامه-كتاب-فیلم): برنامه رادیویی
    • آسیب ها: خشونت و قتل
    • ملیت: فارسی
    • داستان: داستان كوتاه
    • پیشنهاد ما: عمر جاوید و بی‌مرگی، آرزوی دیرینه‌ی بسیاری از انسان‌ها بوده است. اسكندر مقدونی با شنیدن خبرِ وجود چشمه‌ی آب زندگانی، با لشگری از سربازان دلیر و جوان، به جست‌وجوی این منطقه رفت و البته فرازونشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشت.
    • موضوع اصلی منظومه محتوایی: 132-معارفی/اخلاق مداری/اخلاق اجتماعی(خانواده و جامعه) ,244-فرهنگی/تعلیم و تربیت/کتاب و کتاب خوانی

    روزی اسكندر شنید كه در جایی به نام «ظلمات» چشمه‌ی «آب حیات» هست كه هر كس از آن آب بنوشد، عمر جاودان خواهد یافت. از این رو تصمیم گرفت لشگری آماده كند و به جست‌‌وجوی آب حیات برود... .

    اطلاعات بیشتر

    |