• 4 قطعه
  • 58 دقیقه
  • والی و بازرگان

    سال‌ها پیش در زمان‌های قدیم بازرگانی زندگی می‌كرد كه بویی از انصاف نبرده بود و فكر و ذكرش اضافه كردن دارایی‌اش بود. این بازرگان شاگردی داشت كه سال‌ها پیش او كار كرده بود... .

    اطلاعات تکمیلی

    • نوع متن: تلخیص‌شده
    • ترجمه / اقتباس شنیداری: میركیانی
    • قالب كتاب گویا: روایی
    • تهیه كننده برنامه/نمایش رادیویی: شهلا نیساری
    • تهیه كننده كتاب گویا: فاطمه منشی پور
    • دبیر سرویس: سارا عشقی نیا
    • رده سنی: نوجوان
    • صدابردار: علی جعفری
    • راوی: محمدرضا سرشار
    • شماره جلد كتاب: 96
    • كلید واژه: آه مظلومان,ارباب,بازرگان,بی‌انصافی,تاجر,تحت تعقیب,حاكم,حجره,خشم,دستگیری,دل شكستگی,غرور,متهم,مسافر,مسخره كردن,مهمان
    • نام سریالی(نام طرح مشترك): قصه_ظهر_جمعه
    • منبع: رادیو ایران
    • نوع مرجع (نمایشنامه-نمایش رادیویی - برنامه-كتاب-فیلم): برنامه رادیویی
    • ملیت: فارسی
    • پیشنهاد ما: بسیاری از داستان‌های كهن ما درباره‌ی ستمی است كه اربابان و زورمندان به ضعیفان و زیردستان خود روا داشته‌اند. البته همواره گفته‌اند و شنیده‌ایم كه بنای ظلم پایدار نیست و انسان ظالم، درنهایت سرنگون خواهد شد. این داستان نیز با همین درون‌مایه، از گذشتگان به ما رسیده است. بشنوید.
    • موضوع اصلی منظومه محتوایی: 132-معارفی/اخلاق مداری/اخلاق اجتماعی(خانواده و جامعه) ,244-فرهنگی/تعلیم و تربیت/کتاب و کتاب خوانی

    روزی از روزها كه بازرگان برای كاری بیرون رفته بود، مردی اومد و سراغ او را گرفت و گفت: من از دوستان قدیمی ارباب تو هستم، از راه دوری اومده‌م و عجله دارم و زود باید برگردم. هرچی زودتر بهش بگو بیاد ...

    اطلاعات بیشتر

    |