در این كتاب، داستان زندگی سرلشكر خلبان، جواد فكوری، آمده است: كودكی و دوران دبستان و دبیرستان و در ادامه، ورود به نیروی هوایی ارتش و خلبانی و سفر به آمریكا (برای گذراندن دورهی خلبانی) و بازگشت به ایران و شركت در تحمیلی.
وقتی خانم الهام وارد كلاس شد، بدون توجه به «برپا»ی دانشآموزان، به ساعت مچیاش نگاهی انداخت و رو به تختهی سفید ایستاد. ماژیك مشكیرنگی را به دست گرفت و با خط درشت نوشت: «ناگهان انفجار مهیبی ...