آقای هدایتی، مدیرعامل یك شركت ساختمانی، در حال ساخت تعدادی آپارتمان است و از مشتریان زیادی (كه برخی از آنها افراد فامیل هستند) پولهایی دریافت كرده و چون از موعد تحویل واحدها گذشته است، خریداران از او شكایت كردهاند...
آقای هدایتی با شكایت مشتریانش به زندان افتاده است. دادگاه به او مهلت می دهد كه مشتریان را راضی كند تا از شكایت دست بردارند. همسرش، مشاور و منشی شركت تلاش شبانهروزی میكنند تا او را آزاد كنند. آنها ...