مردی به نام «مازیار شهبازی» بعد از بیستوپنج سال قصد بازگشت به ایران و دیدار با خانوادهاش را دارد.
«مهشید»، دختر مازیار، تنها كسی است كه از آمدن پدر باخبر است. او كه از روبهرو شدن مادر و پدرش واهمه دارد، سعی میكند از دیدار آنها با هم جلوگیری كند؛ درحالیكه موفق نمیشود. «پروین»، مادر مهشید، ...