نویسندهی جوانی، بهطور اتفاقی، به دفترچهی خاطرات افسر جوانی به نام «گریگور الكساندر پچورین» دست پیدا میكند. نویسنده زمانی كه از درگذشت او آگاه میشود، تصمیم میگیرد خاطرات او را در كتابی منتشر كند.
داستان از مسافرت «پچورین» به شهر «پیتیگورسك» آغاز میشود و در آنجا پچورین با دوست دیرینش «گُروشنیتسكی» كه سربازی جوان است، روبهرو میشود. این دو با پرنسس «گایا» و دختر جوانش «مری» آشنا میشوند ...