«لیزا» نیمهشبها با صدای مبهمی از اتاق پسرش از خواب بیدار میشود... .
«لیزا» كه پسرش «دیوید» را در یك سانحهی رانندگی از دست داده، شبها از اتاق «دیوید» صداهایی میشنود و عبور سایههایی را در خانه میبیند كه بهجز خودش كسی آن را باور نمیكند. همسرش «مت» این وضیعت ...