زوج جوان داستان، «كیمیا» و «پرهام» خانهی دوطبقهای كه دلشان را برده بود، با قیمت بسیار ارزان خریدند و قبول كردند كه «آسوده خانم»، پیرزن طبقهی بالا را هم بهعنوان مستأجر، یعنی تا زمانی كه زنده است، قبول كنند.
بهلطف آسوده خانم، پیرزن صدسالهی مستأجر، پرهام نمیتواند در خانهی خودش رمانش را تمام كند و كیمیا حتی در دفتر روزنامه هم آرامش ندارد. آسوده خانم هرروز پرهام را كه نویسندهی رمانهای پانصدصفحهای ...