سروان آرتور هستینگز، به دعوت دوست و همكار قدیمش، هركول پوآرو، به استایلز (شهری دورافتاده) می رود؛ شهری كه در جوانی و زمانی كه آتش جنگ جهانی اول هنوز شعلهور بود، دوره نقاهتش را در آنجا گذراند.
هستینگز و پوآرو در مهمانسرایی اقامت دارند كه یك سرهنگ بازنشسته ی ارتش به نام «جورج لاترل» و همسرش «دیزی» آن را اداره میكنند. در آنجاست كه هستینگز در كمال تعجب پی می برد دعوت پوآرو از او صرفاً برای ...