راوی داستان در ایستگاه قطار منتظر است. صدای موسیقی را میشنود و پیرمردی به نام «الكسی بِرگ» را در حال نواختن پیانو میبیند. الكسی و راوی سوار قطار میشوند و الكسی داستان زندگی خود را برای راوی تعریف میكند...
داستان در دوران حكومت «استالین» بر روسیه رخ میدهد كه شرایط اجتماعی و سیاسی روسیه خوب نیست. الكسی به دلایل مبهم و نامعلومی متهم شده و خانوادهاش گرفتار تصفیههای استالینی میشوند. پلیس پدر و مادرش ...