میرزا محمدحسن كه در شیراز علوم و معارف دین را فرا گرفته، قصد دارد برای ادامه ی تحصیل به اصفهان برود. او از دایی خود می خواهد تا مادرش را راضی كند كه با رفتن او موافقت كند...
میرزا بالأخره با رضایت مادر و به سفارش دایی، با آقا قوام كه تاجری معتمد است، همراه می شود. او در راه با غلامعلی آشنا می شود كه او هم برای تحصیل به اصفهان می رود. میرزا خیلی زود در مجالس درس و بحث ...