عالیه بعد از مرگ شوهر طمعكارش، حشمت خان، متوجه می شود او خانواده دیگری هم دارد و حشمت خان همه دارایی اش را به آنها بخشیده است. ازطرفی پسران عالیه كه در اروپا زندگی می كنند، دائم به مادر پیرشان فشار می آورند كه برای آنها پول بفرستد.
شبی عالیه در خواب می بیند كه با شوهر اولش (الله یار) و پدرش (حاج ابوالقاسم) در مجلس تعزیه هستند و از دست كارهای او بسیار ناراحتاند. عالیه كه زن مستبدی است و كم و بیش مستأجرهای خودش را آزار می دهد، ...