بهمن از زندان فرار می كند و به دلیل سرما و یخبندان به مسجدی پناه می برد. صفرقلی، خادم مسجد، صبح زود به پاسگاه می رود و با نیروهای ژاندارمری برای دستگیری او بازمیگردد، اما بهمن در اتاق نیست، از این رو خودش را دستگیر میكنند...
بهمن از زندان فرار می كند و به دلیل سرما و یخبندان به مسجدی پناه می برد. صفرقلی، خادم مسجد، صبح زود به پاسگاه می رود و با نیروهای ژاندارمری برای دستگیری او باز می گردد، اما بهمن را در اتاق نمی بیند ...