خانوادهی «كامسون» پدرشان را از دست دادهاند. «دیلسی» خدمتكار سیاهپوست آنهاست. «كوئنتین»، دختر خانواده، از پنجرهی اتاقش میگریزد و «جیسون»، برادرش، به دنبال اوست.
در روز عید پاك یكشنبه، در میان شكایت و ناله خانم كامپسون، لعنت و تهدید جیسون، صدای رعب و وحشت بنجی و ناپایداری لستر، دلیسی نظم و آرامش را به خانه می دهد و... *«دیلسی» مقدمه است كه فاكنر قبل از ...