پسر نوجوانی به نام مجید به سبب مشكلات مالی خانواده اش مجبور به انجام كار نیمه وقت در معدن می شود. مدتی بعد، به خاطر جثه درشت و كار سخت و منظم، سرگروه معدنچی ها می شود، اما حسادت دیگر معدنچی ها سبب بروز مشكلاتی شده است...
مجید پسری 17 ساله، پسر یك راننده ترانزیت است كه در تعطیلات تابستان، به سبب مشكلات مالی ناشی از برنگشتن پدر به خانواده، به دنبال كار در معدنی (به صورت پاره وقت) می رود. مجید در تونلهای معدن با ...