"دنیس بارلو" مردی انگلیسی بود كه در آمریكا اقامت داشت. او در مؤسسهی شكارگاه شاد كار می كرد كه وظیفه اش تدفین یا سوزاندن حیوانات مرده بود. روزی یكی از دوستانش به نام "فِرانك" به طور اتفاقی جان خود را از دست داد و ...
... او درمراسم تدفین فرانك با مؤسسه ی درختستان نجواگر آشنا شد كه وظیفه اش تدفین انسان ها بود. او در آنجا با "آمه تاناتو" آشنا شد كه زیر نظر مردی به نام "پالیس" كار می كرد. پالیس و دنیس هر دو تصمیم ...