خانم قازاریان، دوست صمیمی و قدیمی بدرالزمان نعمتی، به در خانه او می آید، ولی كسی در خانه نیست. یكی از همسایگان خانم نعمتی به او اطلاع می دهد كه بدرالزمان به علت افتادن از پله، به كما رفته و بستری است.
فروغ فكر می كند كوكب در جریان زمین خوردن مادرش نقش داشته است، اما فعلا مدركی برای اثبات ادعایش ندارد. عصر آن روز فروغ و عادل به همراه خانم قازاریان و خانم رحمتی به بیمارستان می روند تا نظر نهایی ...