قربان قصد دارد برای سفر گردشی به ارمنستان برود، اما اتفاقات آنطور كه میخواهد پیش نمیرود. او سر از دمش درمیآورد. نمیداند باید چه كار كند. نمیداند باید چه تصمیمی بگیرد. پس تصمیم میگیرد در دمشق بماند و از حرم حضرت زینب (س) دفاع كند.
بخشی از كتاب حبیب حبیب قربان: وحید ساك را از قربان گرفت و هر دو به سمت یكی از اتاقهای صحن زینبیه رفتند. بهشكل متغیر 10 نفر در آشپزخانهی زینبیه مشغول به كار بودند. وحید مسئولیت آشپزخانه را ...