روز آخر ماه مبارك رمضان بود.
مادربزرگ داشت شیرینی درست می كرد و مادر هم افطاری می پخت. پدر، راننده تاكسی بود. او به خانه آمد. پدر برای دخترش یه هدیه خریده بود. چون او در ماه رمضان به مادرش كمك كرده بود ... این برنامه به مناسبت ...