معصومه و رضا با خوانوده شان در مسیر مسافرت به مشهد بودند.
آن ها كنار جاده ایستادند تا خستگی در كنند كه بچه فقیری كنار آن ها آمد. مادر بچه ها به او خوراكی و میوه داد، اما بچه ها ناراحت شدند و اعتراض كردند. مادر برای بچه ها توضیح داد كه همه باید به فقرا كمك ...