بهار كه می شد، درخت سیب پر از شكوفه می شد.
یك روز كه درخت سیب های زیادی آورده بود پرنده كوچولو آمد روی شاخه نشست و گفت: این درخت مال منه. هیچ كس حق نداره از این سیب ها بخورد. میمون از راه رسید و گفت: خب من هم روی این درخت تاب بازی كرده ...