زنگ مدرسه كه به صدا درآمد، مریم و مینا مثل بقیه بچه ها از مدرسه بیرون آمدند.
مریم و مینا خیلی گرسنه بودند. آنها وقتی از مدرسه بیرون آمدند صدای دستفروش را شنیدند. او ساندویچ و پفك و چیپس داشت. مریم دلش می خواست ساندویچ بخورد ...