دهكده ی كوچكی در كنار جنگلی بزرگ بود.
آقا گاوه صبح خیلی زود از دهكده بیرون آمد تا به جنگل برود. آقاگاوه آواز می خواند و گردش می كرد. یك ببر هم همان نزدیكی خوابیده بود ...