حال خانوم مرغه اصلا خوب نبود.
خانوم مرغه هر روز یك تخم می گذاشت اما یك نفر می آمد و تخم مرغ هایش را بر می داشت. یك روز خانوم مرغه خیلی ناراحت شد و شروع كرد به قدقد كردن. همه ی همسایه ها از لانه های شان بیرون آمدند ...