مینا كوچولو صاحب برادر شده بود.
مینا برادرش را خیلی دوست داشت. ولی حسین كوچولو اصلا حرف نمی زد. مادر و پدر مینا هم اجازه نمی دادند كه او حسین را بغل كند و به مهد كودك برود ...