توی باغ حیاطی زیبا، سارا با شیما و مریم زیر سایه ی درخت سیب می نشستند.
یك روز مریم كتاب تازه ای را با خود به حیاط آورد. سارا كتاب را از مریم گرفت تا ببیند. شیما هم دلش می خواست كتاب را ببیند. برای همین كتاب را كشید و گوشه یكی از صفحه های كتاب پاره شد ...