مشت زن، مشت می زد و مشت می زد.
اون به همه چیز و همه جا مشت می زد. پدرش هم مشت زن بود. او مشت زنی رو از پدرش یاد گرفته بود. شب و روز مشت می زد. به كو ها، به ابرها، به ساختمون ها ... مردم خیلی دوستش داشتن. همه اونو تشویق می كردن. ...