توی یه دشت بزرگ یه پیرزن زندگی می كرد كه حیوانات دشت اسمشو خانمی پیرزن گذاشته بودن.
خانمی پیرزن داشت آتش درست می كرد تا شیر را بجوشاند كه یك سمور چاق و چله را دید ...