همه در جست و خیز بودن. چون بهار شده بود و همه چیز و همه كس از خواب بیدار شده بودن.
صدای حلزون كوچولو همه جا را پر كرده بود كه می گفت: به به عجب هوایی! عجب گل هایی! خانوم گوزنه هم با شادی از راه رسید ...