مرد شكارچی مثل هر روز دام را برداشت و روی زمین پهن كرد.
مرد شكارچی پس از مدتی متوجه شد كه یك آهوی زیبا به دام افتاده است. شكارچی خیلی خوشحال شد. رفت تا آهو را بگیرد كه مردی مهربان جلو آمد و به شكارچی گفت: نه. آهو را نگیر رهایش كن. او بچه های كوچك دارد ...