روزگاری خروس بازیگوش و سر به هوایی در روستایی زندگی می كرد. او وقت و بی وقت با صدای بلندش آواز می خواند و باعث آزار و اذیت مردم روستا می شد. تا اینكه روزی موقع جست و خیز خار كوچكی در پایش فرو رفت. پیرزن مهربانی خار را از پایش خارج كرد اما..
كودكان با شنیدن این افسانه می آموزند كه با رفتار و كارهایشان باعث آزار و اذیت دیگران نشوند؛ چرا كه روزی خواهد رسید، كه از كرده ی خویش پشیمان شوند.