روزی شانه مثل همیشه روبروی آیینه نشسته بود اما همانند گذشته سرحال نبود و از ته دل آه می كشید. او از زندگی اش راضی نبود و دوست داشت بهتر زندگی كند. سنجاق سر كه ناراحتی شانه را می دید، دلش می خواست به او كمك كند. او این موضوع را به آیینه گفت.
این داستان با زبانی ساده و روان به كودكان می آموزد كه عیب جویی و غیبت كردن از دیگران جزء اخلاق ناپسند به شمار می آید. و داشتن صداقت در زندگی بسیار مهم و پسندیده است. هم چنین این داستان به این نكته ...