پشت درخت های بلند، شهر بزرگی بود.
مردم همه خواب بودند. فقط یك پسركوچولو در یك خانه ی قدیمی بیدار بود. درخت ها اجازه نمی دادند كه او جایی را ببیند. مردم هم همه خواب بودند ...