آقای شتاب همیشه عجول بود و برای صرفه جویی در وقتش، به خیال خودش برنامه ریزی دقیقی داشت. اما همه ی كارهایش را با شتاب و گاهی اوقات هم ناقص انجام می داد. تا اینكه یك روز صبح كه برای رفتن به محل كارش عجله داشت با ماشینش تصادف كرد...
این داستان با زبانی ساده و روان به كودكان می آموزد كه هرگاه كسی در انجام كارهایش حوصله به خرج ندهد و با شتاب و عجله آنها را انجام دهد، هیچگاه نباید انتظار نتیجه ای خوب و مطلوب را از كارهایش داشته ...