چوپان پیر هر روز با واق واقی گله را به دشت سرسبز می برد.
پفی، بره كوچولویی بود كه پشم های نرم و قشنگی داشت. هوا كم كم گرم شد. چوپان پشم های بره ها را زد و آن ها را رها كرد تا به چرا بروند. اما پفی اصلا دلش نمی خواست پشم هایش چیده شود ...