سنجاب كوچولو صدای پرستو را خیلی دوست داشت.
او با شنیدن صدای پرستو خیلی خوشحال می شد. تابستان به آخر رسید و هوا خنك شد. حالا دیگر سنجاب باید با مادرش به خواب زمستانی می رفت ولی سنجاب اصلا دلش نمی خواست به خواب برود ...