دختر كوچولو همیشه نقاشی های قشنگ می كشید.
یك روز دختر كوچولو با خانواده اش به مسافرت رفت. مداد تراش و دفتر نقاشی تنها در خانه ماندند. مداد تراش از خانه بیرون رفت. سر راهش یك مداد دید كه نوكش شكسته بود ...