پیرزن مهربون با كمك سگ كوچولو و حیوانات كارهای مزرعه اش را انجام می داد.
هوا سرد بود و دم سگ كوچولو یخ زده بود. او دیگر نمی توانست دمش را تكان تكان دهد ...