• 2 قطعه
  • 18 دقیقه
  • چاه مكن بهر كسی

    در روزگاران دور پادشاهی بود كه بچه دار نمی شد. سال ها گذشت تا این پادشاه صاحب فرزند پسری شد. پادشاه بسیار خوشحال و شادمان بود و دلش می خواست همه ی مردم سرزمین اش از فرزند دار شدن اش با خبر بشن و درشادی او شریك باشن.

    اطلاعات تکمیلی

    • نوع متن: اقتباسی
    • قالب كتاب گویا: روایی
    • سردبیر رادیویی: آسیه حیدری شاهی سرایی
    • تهیه كننده كتاب گویا: آسیه حیدری شاهی سرایی
    • دبیر سرویس: محمد مهدی شادبهر
    • رده سنی: كودك
    • راوی: اردشیر منظم
    • كلید واژه: حكایت,حكایت های كهن,عقوبت,كارما,كشكول شیخ بهایی
    • نام سریالی(نام طرح مشترك): قصه های كهن پارسی
    • منبع: ایرانصدا
    • نوع مرجع (نمایشنامه-نمایش رادیویی - برنامه-كتاب-فیلم): كتاب
    • ملیت: فارسی
    • پیشنهاد ما: ای پادشاه! به انسان های نیكوكار پادشاه بده و اما درباره ی انسان های بدكار. لازم نیست انسان های بدجنس و بدكار را مجازات كنی و خودت را به زخمت بیاندازی زیرا شخص بدكار دیر یا زود، خود نتیجه ی كارهای زشت اش را خواهد دید. این قانون هستی است.

    در بین مهمانان پادشاه مردی بود كه بسیار دانا و اهل كتاب خواندن بود. او هم با تجربه و دنیا دیده بود و هم چیزهای بسیاری برای گفتن داشت. مرد دانا هم برای شادباش خدمت پادشاه رسید و گفت: ای پادشاه! ...

    اطلاعات بیشتر

    چهارشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۴

    قرآن

    چهارشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۴
    چهار شنبه 18 آذر
    |
    11:33:21
    زنده