ننه گلاب خوشبو و مهربان بود.
همه ی حیوانانت او را خیلی دوست داشتند. او داستان زیادی داشت. بهار آمده بود و ننه گلاب صندوق قدیمی اش را بیرون آورد تا هدیه ای به دوستانش بدهد ...