ته دریای قشنگ قصه ی ما یك مروارید درخشان و پرنور بود.
این مروارید همیشه از صدف اش بیرون می آمد و گشت می زد. مروارید همیشه دلش می خواست به درد همه بخورد ولی چون نورش زیاد بود همه را آزار می داد ...