پا كوتاه داشت چرت می زد كه صدای میو میو شنید.
او فكر كرد دارد خواب می بیند. پاكوتاه بلند شد و دور اتاق گشت اما كسی آنجا نبود. پا كوتاه رفت توی حیاط و از خروسه پرسید: تو بودی كه گفتی میو؟ ...