مینا كوچولو یك ساعت هدیه گرفته بود.
مینا خیلی خوشحال بود. همیشه با ساعت حرف می زد و آن را كوك می كرد. یك روز مینا می خواست با مادرش به مهمانی برود. او ساعتش را هم با خودش برد ...