• 2 قطعه
  • 15 دقیقه
  • چوپان كچل

    چوپانی كچل بود كه برای مردم ده چوپانی می كرد. روزی چوپان كنار چشمه دختر كدخدا را دید و از او خوشش آمد.

    اطلاعات تکمیلی

    • نوع متن: برداشت آزاد
    • ترجمه / اقتباس شنیداری: سعید اسلام زاده
    • قالب كتاب گویا: نمایشی
    • بازیگر: شمسی فضل اللهی,مینو جبارزاده
    • سردبیر رادیویی: ناهید گودرزی
    • تهیه كننده كتاب گویا: آسیه حیدری
    • دبیر سرویس: محمد مهدی شادبهر
    • كلید واژه: داستان,قصه,مادربزرگ
    • منبع: رادیو ایران
    • نوع مرجع (نمایشنامه-نمایش رادیویی - برنامه-كتاب-فیلم): نمایش رادیویی
    • ملیت: فارسی
    • پیشنهاد ما: داستانی شنیدنی از سادگی مردمان قدیم با روایت استاد شمسی فضل اللهی
    • موضوع اصلی منظومه محتوایی: 244-فرهنگی/تعلیم و تربیت/کتاب و کتاب خوانی

    مادر كه تعجب كرده بود گفت: تو كه می دانی پسرجان! ما آهی در بساط نداریم. آخر چطور می خواهی به خواستگاری او بروی. در حیاط كدخدا تخته سنگ بزرگی بود كه خواستگارها باید روی آن می نشستند. مادر روی تخته ...

    اطلاعات بیشتر

    چهارشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۴

    قرآن

    چهارشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۴
    چهار شنبه 18 آذر
    |
    11:33:21
    زنده