ستارهها منتظر بودن تا ماه براشون قصه بگه.
ستارهها چشماشون رو بستن و ماه مهربون براشون از خورشیدخانم یه قصه تعریف كرد؛ اما یه ستارهی كوچولو یه گوشه بود كه چشماش رو نمیبست... .