كشاورز دوستی نداشت و زندگی برایش خسته كننده شده بود.
اطرافیان كشاورز حرفهای او را درك نمیكردند و با او مهربان نبودند. مرد كشاورز فكر كرد كه باید برای خودش دوستی پیدا كند و سرانجام با یك مار دوست شد. حالا او كسی را داشت تا با او دردِدل كند... . ...