• 2 قطعه
  • 16 دقیقه
  • سنگ صبور

    زن و شوهری دختری داشتند به نام صنوبر. یك روز كه به چشمه رفت صدایی شنید كه به او گفت: صنوبر تو باید مرده ای را زنده كنی.

    اطلاعات تکمیلی

    • نوع متن: اقتباسی
    • ترجمه / اقتباس شنیداری: مهرداد ضیایی
    • قالب كتاب گویا: نمایشی
    • بازیگر: حمید عاملی,ژاله علو
    • سردبیر رادیویی: ناهید گودرزی
    • تهیه كننده كتاب گویا: آسیه حیدری
    • دبیر سرویس: محمد مهدی شادبهر
    • رده سنی: كودك
    • كلید واژه: داستان
    • نام سریالی(نام طرح مشترك): قصه های مادر بزرگ
    • منبع: رادیو ایران
    • نوع مرجع (نمایشنامه-نمایش رادیویی - برنامه-كتاب-فیلم): نمایش رادیویی
    • ملیت: فارسی
    • پیشنهاد ما: این داستان برای بچه های سالهای ابتدایی دبستان مناسب است

    صنوبر ترسید. دفعه ی بعد پدر و مادرش با او به چشمه رفتند و پشت یك درخت پنهان شدند. تا دخترك كوزه اش را در آب فرو برد، ناگهان قلعه ای ظاهر شد و صنوبر به داخل قلعه كشیده شد. پدر و مادرش خیلی ناراحت ...

    اطلاعات بیشتر

    چهارشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۴

    قرآن

    چهارشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۴
    چهار شنبه 18 آذر
    |
    11:33:21
    زنده