بچهها، یه روز دشمن به خونهی ما حمله كرد. خیلی از باباها رفتن تا از خونهی ما، ایران عزیزمون، دفاع كنن. بعضی از اونها رفتن و دیگه هیچوقت برنگشتن؛ اما یادشون توی دلهای ما همیشه هست.
این روزها باران كه میآید حال تو را میپرسم از او باز تو در دلم پایان نمیگیری پایان تو یعنی همین آغاز من با مرور روزهای تو بوی بهار و عید میگیرم بوی شكفتن، دوستی، لبخند عطر گل خورشید ...