یه روز عموی مهربون از زیارت میآد و برای شما یه سوغاتی میآره؛ یه ساعت.
آمد عمویم باز از زیارت سوغاتی آورد یك دانه ساعت شكل خروس است این ساعت او میخواند آواز قوقولی قوقو وقت سحر را میداند انگار امروز ما را او كرد بیدار خیلی صدایش آرام و ناز ...